اختلال شخصیت وسواسی و راهکارهای درمانی آن


مقدمه
در این مقاله به شناخت جامع تری درباره اختلال شخصیت وسواسی، تفاوت آن با اختلال وسواس فکری_ عملی، سبب شناسی و علت های ابتلا به این اختلال و در نهایت روش های کاربردی مقابله با افکار وسواسی می پردازیم. 


تعریف اختلال وسواس فکری _ عملی و اختلال شخصیت وسواسی

در تعریف اختلال وسواسی _ عملی می توان گفت اختلال اضطرابی مزمنی است که با اشتغال ذهنی مفرط درباره نظم، ترتیب و کمال گرایی همراه است. به طوری که به از دست دادن انعطاف پذیری شخص منجر خواهد شد. در اینجا افکار وسواس گونه و اضطراب آور با وسواس های عملی همراه می شوند. در تعریف اختلال شخصیت وسواسی می توان گفت: فرد در همه ابعاد زندگی دائما به فکر نظم، ترتیب، کمال گرایی و کنترل خود و دیگران می باشد که شروع این اختلال قبل از اوایل بزرگسالی می باشد.


ملاک های اختلال وسواس فکری _عملی و اختلال شخصیت وسواسی

الف) اختلال وسواس فکری _ عملی (Obsessive-Compulsive disorder)
اختلال وسواس فکری یا عملی دارای ملاک های زیر می باشد:
وجود افکار، تمایلات ناخواسته و مزاحم که باعث اضطراب و ناراحتی فرد می شود.
 فرد در تلاش است که این افکار و تمایلات را نادیده گرفته یا سرکوب کند یا با انجام دادن فعالیتی دیگر ( مانند انجام وسواس عملی) آن افکار مزاحم را خنثی کند.
نکته: در ملاک های وسواس عملی می توان گفت که، شخص برای کاهش اضطراب خود فعالیتی را انجام می دهد مانند دست شستن، وارسی و چک کردن وسایل و...


برای مطالعه مقاله اختلال وسواس فکری_عملی خانم سارا شفایی اینجا کلیک کنید.

ب) اختلال شخصیت وسواسی (Obsessive-Compulsive Personality disorder)
برخی از ویژگی های اختلال شخصیت وسواسی به شرح زیر می باشد:
1- فرد دائما به فکر جزئیات، قواعد، فهرست ها، نظم و جدول های زمانی است.
2-کمال گرایی فرد باعث می شود در به اتمام رساندن کارها دچار اختلال شود.
3-به شدت خود را وقف کار می کند، به طوری که فعالیت های دیگر زندگی اش را کنار می گذارد.
4-دارای وجدان کاری بسیار زیادی می باشد و درباره رعایت اخلاق، اصول و ارزش ها انعطاف پذیری ندارد ( البته آداب و رسوم مذهبی و فرهنگی جزء این معیارها محسوب نمی شود).
5- علاقه به نگهداری و جمع آوری اشیاء کهنه و بی ارزش دارد.
6-دوست دارد تمامی کارهایش را خودش انجام دهد و از عملکرد دیگران ناراضی است. 
7-در خرج کردن پول، خسیس می باشد و اعتقاد دارد که پول را برای روز مبادا باید جمع کرد.
8-در افکار و عقایدش سرسخت است و کوتاه نمی آید.


همچنین در توصیف برخی دیگر از ویژگی های اختلال شخصیت وسواسی می توان گفت:

کسانی هستند که هر حرفی را که به دیگران می گویند باید دیگران، آن کار را کامل انجام دهند و خواهان کنترل دیگران هستند زیرا افرادی هستند که به دیگران به شدت خشم دارند.خشم سر این قضیه که تو آنطور که من می خواهم رفتار نکردی و کارها را درست انجام ندادی .
توقع شان از دیگران زیاد است مثل اینکه نباید دیگران سر قرار دیر کنند. زیرا افراد وسواسی با ساعت مشکل دارند. و ساعت نمایانگر دقت این افراد می باشد. آنها دوست ندارند هیچ چیز در حالت ابهام باشدیا اینکه موضوعی برایشان روشن و مشخص نباشد. به مرگ عزیزان شان فکر می کنند و برای اینکه جلوی این فکر را بگیرند، مدام به کارهای وسواس گونه و تکراری روی می آورند. زیرا ترس شدیدی از مرگ دارند و دیدگاه شان این است که فعلا کلی کار داریم و مرگ برای ما زود است. همچنین دارای ترس زیادی از بیمار شدن هم هستند.
هر اتفاق پیش بینی نشده ای به شدت به آنها اضطراب می دهد. کارهایی که در آنها دخل و تصرف نداشته باشند، برای آنها اضطراب آور می باشد. در کودکی شان اصولا زیاد تحت سخت گیری و تنبیه شدید فیزیکی قرار گرفته اند. و حتی ممکن است نا امنی کامل یا محرومیت هیجانی شدید را تجربه کرده اند و این احساس عدم امنیت و نیاز به محبت و عشق باعث می شود، شک و تردید زیادی احساس کنند. این افراد مشکل جدی در تصمیم گیری دارند و دارای دو دلی و شک می شوند و هیچ چیزی احساس لذت عمیق به این افراد نمی دهد. چون همیشه در تردید هستند. این افراد در زمان بندی همیشه مشکل دارند و همیشه دچار کمبود وقت هستند. ویژگی دیگر در افراد وسواسی این است که از صمیمیت با دیگران گریزان هستند. زیرا ارتباط شدید عاطفی برای آنها وحشتناک است و صمیمیت را به همان عشق یا میل جنسی تعبیر میکنند. لذا محبتی که به افراد دیگر می کنند، طرف مقابل احساس می کند، محبت خالصانه و اصیلی از آنها دریافت نکرده است.



سبب شناسی اختلال شخصیت وسواسی

عوامل مختلفی در بروز اختلال شخصیت وسواسی نقش دارد:
  • ژنتیک: از مهم ترین عوامل زمینه ساز وسواس، بحث ژنتیک می باشد. اگر در خانواده مان کسی دچار وسواس باشد به احتمال بسیار زیاد ما استعداد ابتلا به وسواس می باشیم.
  • داشتن والدین وسواسی: والدین کنترل گر و کمال گرا هم عامل دیگری برای ابتلا به وسواس می باشد. زیرا این گونه والدین مدام به فرزندشان در خصوص خطرات هشدار زیاد می دهند.
  • فرهنگ: در بعضی از فرهنگ ها بیشتر روی وسواس تاکید دارند مثل کرمان، تبریز، اصفهان، کاشان.
  • مذهب: منظور از مذهب آداب و رسومی است که باعث تشریفات می شود مثل وسواس مذهبی یا ...


شخصیت وسواسی از منظر رویکرد روان کاوی:

نکته ای که درباره افراد دارای شخصیت وسواسی باید به آن توجه کنیم این است که اصولا این افراد به روان شناس یا روان کاو مراجعه نمی کنند زیرا آنها را قبول ندارند و دارای خشم نسبت به درمانگر هستند. یعنی در ارتباط با درمانگر حس می کنند محبت و توجه درمانگر نسبت به آنها واقعی نمی باشد. همچنین این افراد اعتقاد به ناخودآگاه و ریشه های رفتارهایشان ندارند. روانشناس در حین ارتباط با مراجع این حس را از او می گیرد. این افراد در اعتماد به افراد دیگر به شدت مشکل دارند و در ارتباط با آنها بدبین هستند. زیرا اعتماد به دیگران را با آسیب دیدن و یا تحت اختیار دیگری بودن برابر می دانند. به نحوی که فرض میکنند دیگری می خواهد آنها را کنترل کند. در ضمن این افراد خودشان کنترل گر هم هستند زیرا به کمک سنجش همه زوایا می توانند کنترل شان را روی افراد دیگر هم داشته باشند. به همین دلیل این افراد دوست دارند، قدرت و کنترل جلسه در دست خودشان باشد. آن ها می گویند ما می دانیم برنامه مان چیست، فکر می کنند همه چیز را می دانند. در واقع این یک دفاع است که پیش روانکاو نروند یا زمانی که به روان کاو مراجعه می کنند، سکوت نمی کنند چون ترس از این دارند که روان کاو حرفی بزند که درون آنها را آشفته کند.



روش هایی برای کنترل افکار وسواسی:

افکار مزاحم در دو زمان بیشتر به ذهن انسان خطور می کنند:
اول: هنگام شب و در زمان خواب که باعث می شود فرد دچار بی خوابی یا اختلال در به خواب رفتن شود.
دوم: در زمان انجام کارهای نیازمند به تمرکز مثل: درس خواندن، رانندگی کردن و ظرف شستن که ما در اینجا قصد داریم راهکار های مناسبی را برای رفع این افکار مزاحم بیان کنیم:


1- منحرف کردن ذهن: هنگامی که افکار مزاحم ذهن فرد را اشغال می کند، این خود فرد هست که این فضا را در اختیار آنها قرار می دهد. یکی از راه های مقابله با این افکار، تغییر دادن کانون توجه از افکار ناخوشایند به رویدادها و فعالیت های سازنده و دادن همان فضای اشغال شده در ذهن به افکار مثبت و ساده است.

2- پذیرش: آنچه باعث می شود فرد به طور مکرر به افکار منفی گرایش و تمایل داشته باشد، عدم پذیرش و قبول واقعه ای است که احتمال بروز آن را می دهند. پذیرش به جای طفره رفتن، بهترین راه برخورد با افکار مزاحم است.

3- مواجهه با افکار: فرار از افکار ناخوشایند و پیامدهای ناشی از آن مثل اضطراب، هرگز به ما این امکان را نمی دهد که به آن خو بگیریم. مواجهه با افکار، بدون تلاش برای فرار از آنها، رفته رفته واکنش های ناخوشایند را که این افکار بر بدن ما تحمیل می کنند را کاهش می دهد.

4- چارچوب بندی: هنگامی که فرد درگیر افکار مزاحم می شود، به جای مبارزه یا سعی در فراموش کردن آن بهتر است محتوای آن را در چارچوبی قرار دهد، این واکنش باعث می شود ترس و فشار ناشی از افکار مزاحم رفته رفته خنثی شود.
راه های کمکی دیگری مثل
مراقبه (مدیتیشننوشتن و پیاده کردن افکار روی کاغذ به شکل عادتی روزانه و تنفس های عمیق و منظم وجود دارند.

استفاده از تکنیک (بنویس، بخوان و پاره کن) می تواند فرد را برای مقابله با افکار منفی و تکراری یاری کند. همچنین روش هایی نظیر به تاخیر انداختن اندیشه وجود دارد. برای مثال از فرد مضطرب خواسته می شود نگرانی خود را نیم ساعت به تاخیر بیاندازد. در این روش ها آنچه مهم است تغییر نگرش و رفتار فرد و مدیریت ذهن او می باشد.  


5- روش توقف فکر:
در این روش فکری که در ذهن شخص می آید، از یک جایی شروع می شود، یک مسیر و فرآیند را طی می کند و احساس هایی را در شخص ایجاد می کند. در این روش ما خواهان این هستیم که این زنجیره افکار را قطع کنیم.
هر چقدر در مراحل اولیه این زنجیره و سیر فکر، شخص بتواند فکرش را متوقف کند و قبل از اینکه آن فکر بزرگ شود و تمام ذهنش را درگیر کند، او در کنترل کردن افکار وسواسی می تواند موفق تر عمل کند.
به عنوان مثال به محض اینکه شخص متوجه می شود که آن افکار در حال هجوم به سمت او هستند، روی پا یا دستش بزند و با صدای بلند به خود بگوید: بس است یا یک ضربه به مچ دستش بزند. همچنین شخص می تواند با یک سنجاق قفلی، کمی نوک سوزن را به دستش بزند تا بتواند با هجوم آن فکر به ذهنش مقابله کند. درمانگر می تواند با دستگاه هایی که شوک ریز به قسمت نرم دست وارد می کند این کار را انجام دهد. همچنین شخص می تواند یک کش پول را به مچ دستش ببندد و موقع هجوم آن افکار به ذهنش، کش را بکشد. با این کار شرطی سازی در شخص انجام می شود. اگر شخص این کار را به صورت متمادی و طولانی انجام دهد به واسطه شرطی شدن ذهن ، وسواس فکری متوقف می شود و چرخه و زنجیره اش شکسته می شود. البته باید در نظر داشت تمام این راهکارها که ذکر شد را هم درمانگر هم شخص می تواند انجام دهد.


6- روش خوگیری یا اشباع:
در این روش شخص مکررا به آن افکار فکر می کند به گونه ای که اشباع می شود و حالش از آن فکرها به هم می خورد. شخص در تلاش است تا عمدا به آن افکار فکر کند تا از حالت غیر ارادی بودن آن افکار خارج شود. مراجعینی که مبتلا به وسواس هستند، اگر در زمان مشخص و درست برای درمان شان سختی را تحمل کنند و در طلب بهبود وسواس شان با درمانگر همکاری کنند، مطمئن باشند به خوبی از درمان پاسخ می گیرند.

7- روش تسلط بر اندیشه:
این روش برای همه افراد کاربرد دارد و در درمان روان شناختی نتیجه خوبی می دهد.
هر مساله ای که ذهن شخص را آزار می دهد، شخص یک فکر آزار دهنده و ناخوشایند و یک فکر خوشایند و لذت بخش را در ذهنش تجسم کند و در مرحله بعد چشمش را ببندد و تصورش کند، مثل کنترل تلویزیون یا یک دکمه در دستش می تواند به محض هجوم افکار آزار دهنده، آن کانال (دکمه ) را بزند و کمی درباره اش فکر کند و بعد از چند دقیقه کانال را با فکر خوشایند عوض کند.
با این تمرین شخص متوجه می شود و می تواند بر افکارش کنترل پیدا کند چون به خواست و اراده خود شخص افکار ناخوشایند را در ذهنش خارج کرده و بعد از بین برده است. با این کار شخص احساس کنترل و مدیریت بر خود می کند و به تبع آن احساس امنیت شخص بیشتر می شود.


8- روش حواس پرتی :
در این روش منظورمان این است که شخص توجه خود را به موضوع دیگری جلب کند.همچنین شخص می تواند با انجام یک فعالیتی مثل نقاشی کردن ، کتاب خواندن ، رسیدگی به گل و گیاه و ... توجه خود را از آن افکار پرت و دور کند. باید توجه داشته باشیم این مثال هایی که در بالا عنوان شد ممکن است برای هر شخص متفاوت باشد و هر فردی بهتر است خودش این کارها را برای خود پیدا کند.

جمع بندی نهایی:
در نهایت اگر این افکار وسواسی از ذهن شخص بیرون نرفت، شخص می تواند با نوشتن یک فهرست از آنچه در فکرش (مربوط به نگرانی) در حال گذر است، باعث کم شدن ناراحتی خود شود. این روش مانند تخلیه کردن خود می باشد که بعد از گذشت مدتی که شخص این فهرست را می خواند، باعث کاهش آزار دهندگی در او شده و ممکن است خواندن بعضی از آن افکار برای شخص خنده دار باشد. حتی می توان این فهرست را نگه داشت و هر زمان آن افکار وسواسی در ذهن شخص شروع به آمدن کرد، شخص با خود بگوید: من قبلا این کار را انجام داده ام و درباره اش فکر کرده ام و کاغذ را بخواند و ببندد.

در صورتی که احساس می کنید متوجه نشانه های وسواس در خود یا اطرافیان تان شده اید می توانید برای کسب اطلاعات بیشتر و یا
دریافت مشاوره تلفنی با تیم مشاوران تخصصی نگاه نو در ارتباط باشید.

منابع :
کتاب چگونه از افکار مزاحم و وسواس گونه رهایی یابیم؟ تالیف نیکلا سرازن.






 
تاریخ انتشار: ۱۳۹۹/۰۴/۲۹
سارا شفائی
کارشناسی ارشد روانشناسی بالینی