شیوه های فرد کنترل گر برای کنترل شما
آیا شما جزء افرادی هستید که می خواهید در هر کاری نقش اول را به عهده داشته باشید؟
آیا شما جزء افرادی هستید که تحمل ابهام را در روابطتون با سایرین ندارید و همیشه باید از همه چیز آگاه باشید؟
آیا شما جزء افرادی هستید که به رابطه تان با سایرین به شکل یک میدان نبرد نگاه کرده و برای رسیدن به قدرت با دیگران مبارزه می کنید؟
آیا همیشه همه چیز باید اون طوری که شما می خواهید اتفاق بیفته؟
اگر جواب شما به سوالات بالا مثبت است متاسفانه باید به شما بگویم که در دسته ی افراد کنترل گر قرار دارید.
اما تا به حال به این موضوع فکر کردید که چرا افراد روی به سمت کنترل گری می آورند؟
ترس مهمترین عامل در بروز رفتارهای کنترل گرانه است. ترس از دست دادن یک رابطه ی عاطفی، ترس از دست دادن فرزند یا عزیزانمان، ترس از دست دادن یک موقعیت و جایگاه شغلی و اجتماعی دلیل محکمی است که افراد رو به سمت رفتارهای سمی کنترل گرانه بیاورند، در حالی که رفتار های کنترل گرانه نه تنها باعث حفظ رابطه نمی شود بلکه با اطمینان می توان گفت کنترل گری تا حدی سلامت و رضایت از روابط را به هم میزند که خودش عامل مهمی برای بهم خوردن و از دست دادن روابط است.
شاید فکر کنید رفتارهای کنترل گرانه همواره با خشونت همراه است، اما باید به شما بگوییم افراد کنترل گر برای رسیدن به هدف خویش و مسلط شدن بر اوضاع روش های مختلفی را در پیش می گیرند، که می توان به موارد زیر اشاره کرد:
کنترل کردن دیگری در قالب پرخاشگری
در این روش فرد با شکل دادن دعوا، بی احترامی و توهین، سعی در تغییر رفتار دیگران به شکلی که خواسته ی خویش است دارد.
کنترل کردن با غرغر و گلایه
فرد به شکل مداوم شروع به گلایه و شکایت از رفتارهایی می کند که مطابق سلیقه و میل خود نیست.
کنترل کردن از طریق سرزنش و تحقیر
فرد از طریق زیر سوال بردن و تحقیر رفتارهایی که برای وی موجب برانگیختگی ترس است، سعی در ترک و تغییر آن رفتار از سمت دیگران می‌کند.
کنترل کردن در قالب طرد و قهر
در این مورد افراد کنترل گر اقدام به قطع ارتباط احساسی و یا کلامی با همسر، فرزندان یا...می کنند آن هم با هدف نشان دادن اعتراض و ایجاد تغییر در رفتارآنهابه نفع خواسته ی خود.
کنترل کردن در قالب تهدید و تلافی
برای روشن شدن این شکل از کنترل گری زنی را تصور کنید که از ارتباط همسرش با دوستان خود می ترسد، وی برای جلوگیری از ارتباط مرد با دوستانش، مرد را تهدید به انجام رفتاری از سمت خود می کند که برای مرد غیر قابل قبول می باشد مثل ترک چند روزه ی منزل و سفر با دوستان.
کنترل کردن از طریق باج دادن به دیگری
این مورد اشاره به این دارد که فرد کنترل گر برای رسیدن به خواسته ی خود و مسلط شدن بر اوضاع بیش از حد ظرفیت خود برای فرد مورد نظرانرژی می‌گذارد. تمام این خدمت‌های ارائه‌شده با هدف زیر سلطه گرفتن و کنترل عملکردهای اوست که این تلاش بیش از اندازه می‌تواند منجر به این شود که فرد مورد سوء استفاده نیز قرار بگیرد.
آنچه در نهایت قابل بازگو کردن می باشد اشاره به این نکته است که کنترل گری بیماری جنون آمیز و سم مهلکی برای داشتن یک رابطه ی سالم با همسر، فرزند، دوست و... می باشد. بیان این نکته بسیار ضروری به نظر می رسد که تنها فردی که می توانیم کنترل کنیم خودمان هستیم و تنها کاری که در قبال دیگران می توانیم انجام دهیم دادن اطلاعات به دیگران است نه کنترل افکار، رفتار و احساسات اطرافیانمان.
آیا شما جزء افرادی هستید که تحمل ابهام را در روابطتون با سایرین ندارید و همیشه باید از همه چیز آگاه باشید؟
آیا شما جزء افرادی هستید که به رابطه تان با سایرین به شکل یک میدان نبرد نگاه کرده و برای رسیدن به قدرت با دیگران مبارزه می کنید؟
آیا همیشه همه چیز باید اون طوری که شما می خواهید اتفاق بیفته؟
اگر جواب شما به سوالات بالا مثبت است متاسفانه باید به شما بگویم که در دسته ی افراد کنترل گر قرار دارید.
اما تا به حال به این موضوع فکر کردید که چرا افراد روی به سمت کنترل گری می آورند؟
ترس مهمترین عامل در بروز رفتارهای کنترل گرانه است. ترس از دست دادن یک رابطه ی عاطفی، ترس از دست دادن فرزند یا عزیزانمان، ترس از دست دادن یک موقعیت و جایگاه شغلی و اجتماعی دلیل محکمی است که افراد رو به سمت رفتارهای سمی کنترل گرانه بیاورند، در حالی که رفتار های کنترل گرانه نه تنها باعث حفظ رابطه نمی شود بلکه با اطمینان می توان گفت کنترل گری تا حدی سلامت و رضایت از روابط را به هم میزند که خودش عامل مهمی برای بهم خوردن و از دست دادن روابط است.
شاید فکر کنید رفتارهای کنترل گرانه همواره با خشونت همراه است، اما باید به شما بگوییم افراد کنترل گر برای رسیدن به هدف خویش و مسلط شدن بر اوضاع روش های مختلفی را در پیش می گیرند، که می توان به موارد زیر اشاره کرد:
کنترل کردن دیگری در قالب پرخاشگری
در این روش فرد با شکل دادن دعوا، بی احترامی و توهین، سعی در تغییر رفتار دیگران به شکلی که خواسته ی خویش است دارد.
کنترل کردن با غرغر و گلایه
فرد به شکل مداوم شروع به گلایه و شکایت از رفتارهایی می کند که مطابق سلیقه و میل خود نیست.
کنترل کردن از طریق سرزنش و تحقیر
فرد از طریق زیر سوال بردن و تحقیر رفتارهایی که برای وی موجب برانگیختگی ترس است، سعی در ترک و تغییر آن رفتار از سمت دیگران می‌کند.
کنترل کردن در قالب طرد و قهر
در این مورد افراد کنترل گر اقدام به قطع ارتباط احساسی و یا کلامی با همسر، فرزندان یا...می کنند آن هم با هدف نشان دادن اعتراض و ایجاد تغییر در رفتارآنهابه نفع خواسته ی خود.
کنترل کردن در قالب تهدید و تلافی
برای روشن شدن این شکل از کنترل گری زنی را تصور کنید که از ارتباط همسرش با دوستان خود می ترسد، وی برای جلوگیری از ارتباط مرد با دوستانش، مرد را تهدید به انجام رفتاری از سمت خود می کند که برای مرد غیر قابل قبول می باشد مثل ترک چند روزه ی منزل و سفر با دوستان.
کنترل کردن از طریق باج دادن به دیگری
این مورد اشاره به این دارد که فرد کنترل گر برای رسیدن به خواسته ی خود و مسلط شدن بر اوضاع بیش از حد ظرفیت خود برای فرد مورد نظرانرژی می‌گذارد. تمام این خدمت‌های ارائه‌شده با هدف زیر سلطه گرفتن و کنترل عملکردهای اوست که این تلاش بیش از اندازه می‌تواند منجر به این شود که فرد مورد سوء استفاده نیز قرار بگیرد.
آنچه در نهایت قابل بازگو کردن می باشد اشاره به این نکته است که کنترل گری بیماری جنون آمیز و سم مهلکی برای داشتن یک رابطه ی سالم با همسر، فرزند، دوست و... می باشد. بیان این نکته بسیار ضروری به نظر می رسد که تنها فردی که می توانیم کنترل کنیم خودمان هستیم و تنها کاری که در قبال دیگران می توانیم انجام دهیم دادن اطلاعات به دیگران است نه کنترل افکار، رفتار و احساسات اطرافیانمان.
تاریخ انتشار: ۱۳۹۹/۰۱/۱۰
دکتری تخصصی روانشناسی - عضویت سازمان نظام روانشناسی : 27894