دلیل شکست یک رابطه عاطفی چیست؟
سوال مراجع گرامی:
من مدت هاست که وارد رابطه با افراد مختلفی میشم اما به دلائل مختلف این رابطه ها کات میشن و در حال حاضر بیشتر از یک سالی میشه که نتونستم با هیچ دختری وارد رابطه بشم. ولی دوست های من هیچکدوم این مشکل رو ندارند. کاری به دوستانم ندارم ولی این موضوع برای خودم ایجاد مشکل کرده. احساس پوچی میکنم. احساس میکنم نمیتونم یا اصلا بلد نیستم با جنس مخالف وارد رابطه بشم. به خاطر این مسائل خودم رو باختم و احساس افسردگی میکنم. لطفا در این زمینه که چطور بتونم رابطه های طولانی مدت داشته باشم، راهنماییم کنید.
پاسخ درمانگر (اسما بابا نوری):
یکی از پاسخهایی که میتوان به این سوال داد این است که اغلب ما رفتار درست را بلد نیستیم. یا نمیدانیم چگونه باید در یک رابطه دو نفرهی عاشقانه متعهد باشیم و مسئولیت عشق ایجاد شده را بپذیریم.
عشق کودکانه با لذت فراوانی در آغاز رابطه همراه است. اما به واسطه نداشتن مهارت هایی مثل درک دیدگاه طرف مقابل، همدلی، کنترل هیجانات و درک واقع بیانه از مشکلات به تدریج شادابی خود را از دست میدهد و درد و غصه وارد رابطه میشود. اما عشق دوران بزرگسالی از عمیقترین بخش های وجود انسان نشات میگیرد که با همدلی، مهربانی و مراقبت و از همه مهمتر، توان درک دیدگاه طرف مقابل همراه است. در عشقهای بزرگسالی، حمایت کردن بیشتر از مورد حمایت قرار گرفتن ارزش دارد. شما میتوانید با دریافت کمک از مشاورین و روان شناسان این حوزه از طریق مشاوره آنلاین یا مشاوره تلفنی روابط با دوام تری را تجربه کنید. در ادامه به مهارت هایی که به تداوم و حفظ یک رابطه عاشقانه منجر می شود، خواهیم پرداخت:
مهارت های حفظ رابطه عاطفی طولانی مدت
1-مهارت ارتباطی اول: داشتن دیدگاه دوگانه
بهترین و مناسبترین راهکار برای داشتن یک رابطه عاطفی سالم و پایدار این است که بتوانید در کنار دیدگاهها و نظرات خود، عقاید و باورهای طرف مقابل خود را درک کنید. و به آن احترام بگذارید. یعنی از دید طرف مقابل دنیا را نگاه کنید. به زبان سادهتر، وقتی بتوانید از نگاه عشق خود جهان را ببینید، رابطه عاطفی سالم تر و سرشار از شادی را تجربه خواهید کرد. فقط افرادی که توانایی دیدن جهان از نگاه معشوقشان را دارند، همیشه واکنشهای صحیح و مناسبی در شرایط مختلف از خود نمایش میدهند. با داشتن نگاه دو گانه به مسایل زندگی شما میتوانید با حفظ دیدگاه خود به درک هر چه بیشتر عقاید و نظرات معشوقتان بپردازید و به این ترتیب میتوانید درک عمیقتری از وی داشته باشید.
مزایای داشتن نگاه دوگانه در زندگی مشترک
با داشتن نگاه دوگانه (نگاه جهان از چشم طرف مقابل) ما یاد میگیریم از احساسات درونی مان برای درک و بینش بیشتر استفاده کنیم:
"من احساس میکنم طرد شدهام، یعنی ممکن است تو هم گیج و سرگشته باشی".
"من حس میکنم تحت کنترل هستم، یعنی تو احساس نگرانی یا بی اختیار بودن داری".
داشتن چنین احساساتی باعث همدلی بیشتری شده و از بروز هرگونه رفتار تدافعی یا واکنشهای بد و تلخ پیشگیری میکند.
2-مهارت ارتباطی دوم: همدلی
فردی که با دیگری همدلی می کند یعنی توانسته است خودش را به جای او قرار دهد و با او همزاد پنداری کند. در همدلی کردن محبتی را نثار دیگران می کنیم که همراه با تحقیر نیست. افرادی که مهارت همدلی را دارند عمیقا آگاه هستند که دیگران موجودی شدیدا نیازمند، شکننده، مغشوش و حساس هستند. و فراموش نمی کنند که خودشان هم عمیقا چنین موجوداتی هستند. در واقع دیگران بیشتر از آنچه تصور میکنیم در نقطه ضعف ها و نیازها با ما شریک هستند. همدلی کردن اشتراک زیادی با ویژگی های مادرانه دارد. فردی که با دیگران همدلانه رفتار می کند این درک را دارد که هر چند افراد ممکن است در ظاهر محکم و مغرور به نظر برسند اما پشت این ظاهر جامعه پسندانه و بیش از حد مودبانه خود به سادگی و با کوچک ترین چیزها ناراحت و سردرگم می شود، مثل دوران کودکی دلشان یک آغوش گرم و بی منت میخواهد و شاید با یک ساندویچ ساده اما گرم بی اندازه خوشحال شوند.
3- مهارت ارتباطی سوم: کنترل هیجانات
بخش کوچکی از قسمت جلوی مغز ما انسان ها به تحلیل رفتارهای فرد میپردازد. این بخش در زمان برانگیختگیهای احساسی کاملا خاموش و غیرفعال میشود. به همین دلیل در هنگام غلبه احساساتی مثل خشم، ترس و ....نمیتوانیم عاقلانه پاسخ دهیم و دچار برون ریزی احساسی می شویم. همچنین باید بدانید که مغز از طریق تحلیل رفتارهای دیگران و احساسات درونی خودمان و تنها از طریق تمرین و آموزش میتواند به مهارت مدیریت و تنظیم هیجانات دست یابد. بدون تمرین کردن این مهارت در ذهن ما رشد نخواهد کرد. بعلاوه، احساسات منفی در وجود انسان متفاوت از آن چیزی است که در ظاهر دیده میشود. به طور مثال، هنگامی که رنجیده و ناخشنود هستیم، احساس میکنیم که به ما بیانصافی شده، از ما سواستفاده شده یا نادیده گرفته شدهایم. در حالی که در ظاهر ما خودخواه، طلبکار، بی انصاف یا نامهربان بهنظر میرسیم. اگر همسر شما برداشت اشتباهی نسبت به رفتارتان داشت، حتما احساسات درونی خود یعنی احساس گناه، شرمندگی، غم یا ترس را برای او توضیح دهید. بعلاوه، اجازه ندهید رفتارهایی همچون شاکی بودن، خشم، انکار یا عیبجویی کردن رابطهتان را به خطر بیندازند.
4- مهارت ارتباطی چهارم: شناخت درست از مشکلات
وقتی مشکلات خود را درک کنید و دنبال مقصر برای آنها نگردید، همچنین وقتی بفهمید که رفتارهای منفی شما موجب ناراحتی طرف مقابل میشود، این شانس را دارید که به جای بحث و مشاجره و دعوا، به حل مشکل پرداخته و با همکاری هم حسهای منفی را از بین ببرید. مثلا: «من بسیار عصبی هستم اما میدانم که این شرایط تو را هم ناراحت می کند و مطمئنم که میتوانیم با کمک هم راهی برای از بین بردن این حسهای منفی پیدا کنیم. مغز بزرگسال میداند که در یک رابطه عاطفی به جای ایجاد مشکل برای همدیگر لازم است به حل آن با همکاری یکدیگر پرداخت. به جای اینکه تقصیرها را گردن همدیگر بیندازید باید راهی پیدا کنید که احساسات منفی هر دو نفرتان از بین برود. ممکن است در ذهنی که هنوز کنترل هیجانات در آن شکل نگرفته است احساسات متناقض مثل خشم، ترس، انزجار و یا تقصیرات خود را به شریک عاطفیمان نسبت دهیم: «تو باعث شدی من خیلی عصبانی شوم.».
کلام آخر
بزرگسالی که مهارت کنترل هیجانات و درک دید دوگانه را کسب کرده اند، بجای نسبت دادن تشویش، نگرانی، خشم و شرمندگی خود به دیگری، به مرحلهای از درک رسیده اند که میدانند این احساسات در ذهن طرف مقابل هم تغییراتی ایجاد میکند. اما بزرگسالانی که همچنان همانند یک کودک همراه با احساس طمع، حسادت و عشق یک سویه .....عشقورزی میکنند یعنی هنوز احساسات خود را به صورت ناپخته بروز می دهند موجب می شود معشوق شان از ابراز افراطی علایق، سلیقهها و نیازهای آنها احساس بدی پیدا میکند. به این معنی که هر چیزی که باب میل آنها نباشد یا آنها آن را دوست نداشته باشند میتواند به محلی برای دعوا و مشاجره تبدیل شود. در صورتی که در خصوص مهارت های بین فردی نیاز به راهنمایی دارید، میتوانید از طریق مشاوره تلفنی یا مشاوره آنلاین با مشاورین نگاه نو در ارتباط باشید.
من مدت هاست که وارد رابطه با افراد مختلفی میشم اما به دلائل مختلف این رابطه ها کات میشن و در حال حاضر بیشتر از یک سالی میشه که نتونستم با هیچ دختری وارد رابطه بشم. ولی دوست های من هیچکدوم این مشکل رو ندارند. کاری به دوستانم ندارم ولی این موضوع برای خودم ایجاد مشکل کرده. احساس پوچی میکنم. احساس میکنم نمیتونم یا اصلا بلد نیستم با جنس مخالف وارد رابطه بشم. به خاطر این مسائل خودم رو باختم و احساس افسردگی میکنم. لطفا در این زمینه که چطور بتونم رابطه های طولانی مدت داشته باشم، راهنماییم کنید.
پاسخ درمانگر (اسما بابا نوری):
یکی از پاسخهایی که میتوان به این سوال داد این است که اغلب ما رفتار درست را بلد نیستیم. یا نمیدانیم چگونه باید در یک رابطه دو نفرهی عاشقانه متعهد باشیم و مسئولیت عشق ایجاد شده را بپذیریم.
عشق کودکانه با لذت فراوانی در آغاز رابطه همراه است. اما به واسطه نداشتن مهارت هایی مثل درک دیدگاه طرف مقابل، همدلی، کنترل هیجانات و درک واقع بیانه از مشکلات به تدریج شادابی خود را از دست میدهد و درد و غصه وارد رابطه میشود. اما عشق دوران بزرگسالی از عمیقترین بخش های وجود انسان نشات میگیرد که با همدلی، مهربانی و مراقبت و از همه مهمتر، توان درک دیدگاه طرف مقابل همراه است. در عشقهای بزرگسالی، حمایت کردن بیشتر از مورد حمایت قرار گرفتن ارزش دارد. شما میتوانید با دریافت کمک از مشاورین و روان شناسان این حوزه از طریق مشاوره آنلاین یا مشاوره تلفنی روابط با دوام تری را تجربه کنید. در ادامه به مهارت هایی که به تداوم و حفظ یک رابطه عاشقانه منجر می شود، خواهیم پرداخت:
مهارت های حفظ رابطه عاطفی طولانی مدت
1-مهارت ارتباطی اول: داشتن دیدگاه دوگانه
بهترین و مناسبترین راهکار برای داشتن یک رابطه عاطفی سالم و پایدار این است که بتوانید در کنار دیدگاهها و نظرات خود، عقاید و باورهای طرف مقابل خود را درک کنید. و به آن احترام بگذارید. یعنی از دید طرف مقابل دنیا را نگاه کنید. به زبان سادهتر، وقتی بتوانید از نگاه عشق خود جهان را ببینید، رابطه عاطفی سالم تر و سرشار از شادی را تجربه خواهید کرد. فقط افرادی که توانایی دیدن جهان از نگاه معشوقشان را دارند، همیشه واکنشهای صحیح و مناسبی در شرایط مختلف از خود نمایش میدهند. با داشتن نگاه دو گانه به مسایل زندگی شما میتوانید با حفظ دیدگاه خود به درک هر چه بیشتر عقاید و نظرات معشوقتان بپردازید و به این ترتیب میتوانید درک عمیقتری از وی داشته باشید.
مزایای داشتن نگاه دوگانه در زندگی مشترک
با داشتن نگاه دوگانه (نگاه جهان از چشم طرف مقابل) ما یاد میگیریم از احساسات درونی مان برای درک و بینش بیشتر استفاده کنیم:
"من احساس میکنم طرد شدهام، یعنی ممکن است تو هم گیج و سرگشته باشی".
"من حس میکنم تحت کنترل هستم، یعنی تو احساس نگرانی یا بی اختیار بودن داری".
داشتن چنین احساساتی باعث همدلی بیشتری شده و از بروز هرگونه رفتار تدافعی یا واکنشهای بد و تلخ پیشگیری میکند.
2-مهارت ارتباطی دوم: همدلی
فردی که با دیگری همدلی می کند یعنی توانسته است خودش را به جای او قرار دهد و با او همزاد پنداری کند. در همدلی کردن محبتی را نثار دیگران می کنیم که همراه با تحقیر نیست. افرادی که مهارت همدلی را دارند عمیقا آگاه هستند که دیگران موجودی شدیدا نیازمند، شکننده، مغشوش و حساس هستند. و فراموش نمی کنند که خودشان هم عمیقا چنین موجوداتی هستند. در واقع دیگران بیشتر از آنچه تصور میکنیم در نقطه ضعف ها و نیازها با ما شریک هستند. همدلی کردن اشتراک زیادی با ویژگی های مادرانه دارد. فردی که با دیگران همدلانه رفتار می کند این درک را دارد که هر چند افراد ممکن است در ظاهر محکم و مغرور به نظر برسند اما پشت این ظاهر جامعه پسندانه و بیش از حد مودبانه خود به سادگی و با کوچک ترین چیزها ناراحت و سردرگم می شود، مثل دوران کودکی دلشان یک آغوش گرم و بی منت میخواهد و شاید با یک ساندویچ ساده اما گرم بی اندازه خوشحال شوند.
3- مهارت ارتباطی سوم: کنترل هیجانات
بخش کوچکی از قسمت جلوی مغز ما انسان ها به تحلیل رفتارهای فرد میپردازد. این بخش در زمان برانگیختگیهای احساسی کاملا خاموش و غیرفعال میشود. به همین دلیل در هنگام غلبه احساساتی مثل خشم، ترس و ....نمیتوانیم عاقلانه پاسخ دهیم و دچار برون ریزی احساسی می شویم. همچنین باید بدانید که مغز از طریق تحلیل رفتارهای دیگران و احساسات درونی خودمان و تنها از طریق تمرین و آموزش میتواند به مهارت مدیریت و تنظیم هیجانات دست یابد. بدون تمرین کردن این مهارت در ذهن ما رشد نخواهد کرد. بعلاوه، احساسات منفی در وجود انسان متفاوت از آن چیزی است که در ظاهر دیده میشود. به طور مثال، هنگامی که رنجیده و ناخشنود هستیم، احساس میکنیم که به ما بیانصافی شده، از ما سواستفاده شده یا نادیده گرفته شدهایم. در حالی که در ظاهر ما خودخواه، طلبکار، بی انصاف یا نامهربان بهنظر میرسیم. اگر همسر شما برداشت اشتباهی نسبت به رفتارتان داشت، حتما احساسات درونی خود یعنی احساس گناه، شرمندگی، غم یا ترس را برای او توضیح دهید. بعلاوه، اجازه ندهید رفتارهایی همچون شاکی بودن، خشم، انکار یا عیبجویی کردن رابطهتان را به خطر بیندازند.
4- مهارت ارتباطی چهارم: شناخت درست از مشکلات
وقتی مشکلات خود را درک کنید و دنبال مقصر برای آنها نگردید، همچنین وقتی بفهمید که رفتارهای منفی شما موجب ناراحتی طرف مقابل میشود، این شانس را دارید که به جای بحث و مشاجره و دعوا، به حل مشکل پرداخته و با همکاری هم حسهای منفی را از بین ببرید. مثلا: «من بسیار عصبی هستم اما میدانم که این شرایط تو را هم ناراحت می کند و مطمئنم که میتوانیم با کمک هم راهی برای از بین بردن این حسهای منفی پیدا کنیم. مغز بزرگسال میداند که در یک رابطه عاطفی به جای ایجاد مشکل برای همدیگر لازم است به حل آن با همکاری یکدیگر پرداخت. به جای اینکه تقصیرها را گردن همدیگر بیندازید باید راهی پیدا کنید که احساسات منفی هر دو نفرتان از بین برود. ممکن است در ذهنی که هنوز کنترل هیجانات در آن شکل نگرفته است احساسات متناقض مثل خشم، ترس، انزجار و یا تقصیرات خود را به شریک عاطفیمان نسبت دهیم: «تو باعث شدی من خیلی عصبانی شوم.».
کلام آخر
بزرگسالی که مهارت کنترل هیجانات و درک دید دوگانه را کسب کرده اند، بجای نسبت دادن تشویش، نگرانی، خشم و شرمندگی خود به دیگری، به مرحلهای از درک رسیده اند که میدانند این احساسات در ذهن طرف مقابل هم تغییراتی ایجاد میکند. اما بزرگسالانی که همچنان همانند یک کودک همراه با احساس طمع، حسادت و عشق یک سویه .....عشقورزی میکنند یعنی هنوز احساسات خود را به صورت ناپخته بروز می دهند موجب می شود معشوق شان از ابراز افراطی علایق، سلیقهها و نیازهای آنها احساس بدی پیدا میکند. به این معنی که هر چیزی که باب میل آنها نباشد یا آنها آن را دوست نداشته باشند میتواند به محلی برای دعوا و مشاجره تبدیل شود. در صورتی که در خصوص مهارت های بین فردی نیاز به راهنمایی دارید، میتوانید از طریق مشاوره تلفنی یا مشاوره آنلاین با مشاورین نگاه نو در ارتباط باشید.
تاریخ انتشار: ۱۳۹۹/۰۵/۱۳
دکتری تخصصی روانشناسی - عضویت سازمان نظام روانشناسی : 27894